تبارک الله الحسن الخالقین
 
حسين حيدري نيا
اجتماعی.هنری.مذهبی.سیاسی.فرهنگی
 
 

  در قرآن کریم نسبت به شگفتی آفرینش خداوند و اسرار خلقت و نظم حاکم بر عالم هستی آیات فراوانی آمده و از انسانها و مؤمنین خواسته با دیده بصیرت به اینگونه امور توجه کنند تا پی به عظمت خلقت ببرند از جمله این آیات:

«الَذّی خَلَق سَبعَ سَمواتٍ طباقاً ما تری فی خَلقِ الرّحمن من تفاوُتٍ فارِجعِ البَصَرَ هَل تَری من فطورٍ * ثُمَّ ارجِعِ البَصَرَ کرّتین ینقَلبِ الیک البَصُر خاسِئاً وَ هُوَ حسیرٌ »


«آیات 3 و 4 سوره مُلک»

ترجمه: ( از تفسیر نمونه جلد 24 )

3- همان کسی که هفت آسمان را بر روی یکدیگر آفرید، در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبی نمی بینی، بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده می کنی؟

4- بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان است.

تفسیر آیات:

در تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 315 الی 324 ذیل این آیات نوشته اند:

«هیچ نقصی در جهان هستی نمی بینی»

 این سوره با مسأله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند و جاودانگی ذات پاک او آغاز می شود که در واقع کلید همه بحثهای این سوره است.بعد از بیان نظام مرگ و زندگی به نظام کلی جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستی دعوت می کند، تا از این طریق خود را برای آن آزمون بزرگ آماده کند، پس می فرماید: «همان خدایی که هفت آسمان را بر روی یکدیگر آفرید»(الذی خلق سبع سمواتٍ طباقا).

درباره آسمانهای هفت گانه کمی قبل از این در تفسیر آیه 12 سوره طلاق بحث کرده ایم و در مورد «طباقاً» در اینجا باید بیفزاییم که بر اساس این تعبیر آسمانهای هفت گانه هر کدام فوق دیگری قرار دارد، زیرا معنی «مطابقه» در اصل آن است که چیزی را فوق چیز دیگری قرار دهند. حال اگر آسمانهای هفت گانه را اشاره به کرات هفتگانه منظومه شمسی بدانیم که با چشم غیر مسلح قابل رؤیتند، هر کدام فاصله معینی از خورشید دارند و هر یک فوق دیگری است.
  و اگر آنچه را از ستارگان ثوابت و سیار می بینیم همه را جزء آسمان اول بشمریم معلوم می شود که در مراحل بالاتر عوالم دیگری است که یکی برتر از دیگری قرار دارد. و به دنبال آن می افزاید : «در خلقت خداوند رحمان هیچ نقص و تضاد و عیبی نمی بینی» (ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت) .
 با تمام عظمتی که عالم هستی دارد هر چه هست نظم است و استحکام، و انسجام، و ترکیبات حساب شده، و قوانین دقیق و اگر بی نظمی در گوشه ای از عالم جهان راه می یافت آن را به نابودی می کشید.از نظام عجیب و شگفت انگیزی که بر یک دانه اتم، و ذرات الکترون و پروتون حاکم است گرفته، تا نظامات حاکم بر کل منظومه شمسی، آنها را در مسیر خاصی پیش می برند، خلاصه همه جا قانون است و حساب، و همه جا نظم است و برنامه.
 و در پایان آیه برای تأکید بیشتر می فرماید: «بار دیگر نگاه کن و عالم را با دقت بنگر، آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافی در جهان مشاهده می کنی»؟! (فارجع البصر هل تری من فطور).
 «فطور» از ماده «فطر» (بر وزن سطر) به معنی شکافتن از طول است، و به معنی شکستن (مانند افطار روزه) و اختلال و فساد نیز می آید، و در آیه مورد بحث به همین معنی است. منظور این است که هر چه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل و ناموزونی در آن نمی بیند.
 و لذا در آیه بعد برای تأکید همین معنی می افزاید: «بار دیگر دیده خود را باز کن، و دو مرتبه به عالم هستی بنگر، سرانجام چشمانت به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان شده و در جستجوی خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است»! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئاً و هو حسیر).
«کرتین» از ماده «کر» (بر وزن شرّ) به معنی توجه و بازگشت به چیزی است، و«کره» به معنی تکرار و «کرتین» تثنیه آن است، ولی بعضی از مفسران گفته اند که منظور از«کرتین»در اینجا معنی تثنیه نیست، بلکه منظور توجه های مکرر و پی در پی و متعدد است.

بنابراین حداقل قرآن در این آیات دستور به مردم می دهد که سه بار در عالم هستی بنگرند، و اسرار آفرینش را مطالعه کنند، و به یک معنی بارها و بارها دقیق شوند و هنگامی که نتوانسته اند کمترین خلل و نقصانی در این نظام عجیب بیابند به آفریننده این دستگاه و خالق این جهان و علم و قدرت بی پایان آشناتر شوند.

«خاسئ» از ماده «خسأ» و «خسوء» (بر وزن مدح و خشوع) هرگاه در مورد چشم به کار رود به معنی خسته و ناتوان شدن است، و هر گاه در مورد «سگ» به کار میرود به معنی دور کردن آن است.
«حسیر» از ماده «حسر» (بر وزن قصر) به معنی برهنه کردن است، و از آنجا که انسان به هنگام خستگی تاب و توان خود را از دست می دهد و گویی برهنه از نیروهای خود می شود به معنی خستگی و ناتوانی آمده است، بنابراین «خاسئ» و «حسیر» در آیه فوق هر دو به یک معنی و برای تأکید در موضوع درماندگی و ناتوانی چشم از دیدن نقصانی در نظام عالم هستی است. بعضی میان این دو چنین فرق گذاشته اند «خاسئ» به معنی ناکام و «حسیر» به معنی ناتوان است.

شاعر گرانمایه مولانا چه خوب درمورد این آیات ابیات زیر را سروده است که:

اندراین گردون مکرر کن نظر

                  زانکه حق فرموده ثُمَّ ارجِعِ البَصَر

یک نظر قانع مشو زین سقف نور

                  بارها بنگر ببین هَل من فطورٍ

چون که گفت کاندراین سقف نکو

                  بارها بنگر چو مرد عیب جو  

 

* نکته ها: به هر حال از این آیات دو نتیجه مهم می توان گرفت:

1- نخست اینکه قرآن به همه رهروان راه حق، دستور مؤکد می دهد که هر چه می توانند در اسرار عالم هستی و شگفتیهای جهان آفرینش بیشتر مطالعه و دقت کنند، و به یک بار و دو بار قناعت ننماید، چه بسیار اسراری که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمی دهد، دیده های تیزبین لازم است که بعد از چندین نگاه آنها را بیابد.

2- دیگر اینکه هر قدر انسان در این نظام دقیق تر و باریک تر شود انسجام آن را بهتر درک می کند، انسجامی خالی از هر گونه نقص و خلل و کژی و اعوجاج.

و اگر در نظر سطحی و ابتدائی بعضی از پدیده های این جهان به عنوان شرور و آفات و فساد دیده می شود (همچون زمین لرزه ها، سیلابها، و بیماریها و حوادث ناگواری که گهگاه در زندگی انسان ها رخ می دهد) در مطالعات دقیق تر روشن می شود که آنها نیز اسرار و فلسفه های دقیق و مهمی دارد.

این آیات اشاره روشنی به برهان نظم دارد که می گوید:

 وجود نظم در هر دستگاه نشانه وجود علم و قدرتی در پشت آن دستگاه است، وگرنه حوادث اتفاقی حساب نشده، و تصادف های کور و کر ، هرگز نمی تواند مبدأ نظام و حساب گردد، همانگونه که در حدیث معروف مفضل از امام صادق علیه السلام آمده است: ان الاهمال لایأتی بالصواب، و التضاد لایأتی بالنظام: «مهمل کاری هرگز نتیجه درست نمی دهد، و تضاد مبدأ نظام نمی گردد».

( به نقل از بحار الانوار - جلد 3 - صفحه 63 ).

3- عظمت آفرینش

  با اینکه قرآن مجید از محیط عقب افتاده عصر جاهلیت عرب برخاست ولی غالباً تأکید می کند که مسلمانان در اسرار با عظمت عالم هستی بیندیشند، مطلبی که در عصر جاهلیت مفهوم نداشت، و هر قدر علم و دانش پیش می رود عظمت تأکیدات قرآن در این زمینه آشکارتر می گردد.
می دانیم کره زمینی که ما در آن زندگی می کنیم با تمام بزرگی که دارد در مقابل مرکز منظومه شمسی یعنی قرص «خورشید» به اندازه ای کوچک است که اگر یک میلیون و دویست هزار کره زمین را روی هم بگذارند تازه به اندازه قرص آفتاب می شود!از سوی دیگر منظومه شمسی ما جزئی از یک کهکشان عظیم است که همان کهکشان «راه شیری» نام دارد. طبق محاسبات دانشمندان فلکی تنها در کهکشان ما بالغ بر یکصد میلیارد (000/000/000/100) ستاره وجود دارد که خورشید ما با تمام عظمتش یکی از ستاره های متوسط آن محسوب می شود!
 از سوی سوم در این جهان بزرگ آنقدر کهکشان وجود دارد که از حساب و شماره بیرون است. و هرقدر تلسکوپ های نجومی عظیمتر و مجهزتر می شوند ،کهکشان های تازه ای کشف می شود!
و چه بزرگ است خدایی که این طرح عظیم را با آن نظام دقیق ریخته« العظمه لله الواحد القهار.»

* تفسیر المیزان:

  در جلد 19 تفسیر المیزان نیز مرحوم علامه طباطبائی به شرح این 2 آیه پرداخته و می نویسد: ... پس منظور از نبودن تفاوت در خلق، این است که تدبیر الهی در سراسر جهان زنجیروار متصل به هم است، و موجودات بعضی به بعضی دیگر مرتبطند، به این معنا که نتایج حاصله از هر موجودی عاید موجود دیگر می شود ... و مراد از «ارجاع بصر» تکرار نظر است، و این کنایه است از اینکه اگر بخواهی یقین کنی که در سراسر خلقت تفاوتی نیست باید با دقت نظر کنی ...
پس در این دو آیه به این نکته اشاره شده که نظام جاری در عالم ،نظامی است واحد و متصل الاجزاء و مرتبط الابعاض.

 

توضیح:

منابع و ماخذ در اصل مقاله نزد نویسنده موجود است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 417
بازدید کل : 88852
تعداد مطالب : 357
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1



<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->